مهدی بلیغ کلاهبرداری بود که در دهه ٣٠ ساختمان دادگستری تهران را بعنوان یک هتل مجلل به دو تاجر عرب به مبلغ 500 هزار تومان فروخت.
سید مهدی بلیغ (زادهٔ شهریار درگذشتهٔ ۲۵ فروردین ۱۳۶۰ در تهران مشهور به آرسن لوپن ایران، یک دزد و خلافکار بود که بیشتر کارهای غیرقانونی خود را در دهههای ۳۰ و ۴۰ خورشیدی انجام داد.
مهدی بلیغ که به علت قتل عمد در زندان بود بعد از پیروزی انقلاب ۱۳۵۷ ایران از زندان آزاد شد.
اما مدت کوتاهی پس از آن به دلیل اعتیاد و همراه داشتن مواد مخدر دوباره دستگیر و به دستور صادق خلخالی تیرباران شد.
در این گزارش تاریخی نگاهی میاندازیم به شیرین کاری های سید مهدی بلیغ و کارهای غیر قانونی این مرد که لقب بزرگترین کلاهبردار تاریخ ایران را تا به امروز به خود اختصاص داده است.
بزرگترین کلاهبردار تاریخ ایران…
چهل و سه سال پیش در ۲۰ فروردین ماه ۱۳۶۰ روزنامه اطلاعات، خبر اعدام مهدی بلیغ را منتشر کرد.
درباره مهدی بلیغ قصههای زیادی گفته و نوشته شده و هر وقت پای کلاه برداشتن یا کلاه گذاشتن و تیزهوشی و زرنگی به میان میآید، یادی هم از او میشود.
کسی که کار نشدنی را انجام میداد و در عالم خودش استثنایی بود و توانست با کارهایی که انجام داده همچنان مردم را انگشت به دهان کند.
و اگر شرط بندی میشد که کسی میتواند” کاخ دادگستری” را به کسی بفروشد، شاید حتی یک نفر هم حاضر نبود روی احتمال انجام چنین کاری شرط بندی کند.
روزنامه اطلاعات در روزی که خبر اعدام او را منتشر کرد، پس از معرفی شش نفری که اعدام شدند.
در توضیح و پانوشتی، درباره سوابق مهدی بلیغ دوباره تاکید میکند:
او “از قاچاقچیان حرفهای و دایرکنندکان مراکز فحشا و از کلاهبرداران همهفن حریف در دوران طاغوت بود” و مینویسد:
“او چندبار کاخ دادگستری را به ثروتمندان شهرستانی ناآشنا به تهران فروخت” و ادامه میدهد که “او عشرتکده در خیابان کاخ (فلسطین فعلی) داشته و دختران جوانی در این میان کشته شدند که معلوم هم نشده او نقشی در قتل آنها داشته یانه.”
روزنامه اطلاعات به توانایی او در شناخت قوانین ایران اشاره میکند و مینویسد”قوانین مالی و مالیاتی را خوب میدانسته و امکان محکوم کردن او نبوده است و به عنوان نمونه برای ندادن گمرکی و سود بازرگانی، برای واردات کفش از ایتالیا، لنگه پای راست را از مرز بازرگانی و لنگه پای چپ را از مرز خرمشهر وارد میکند بدون آنکه یکشاهی حق گمرکی بدهد” و در پایان مینویسد:
“او به حاکم شرع میگفت شما نمیتوانید مرا اعدام کنید چون در آخرین لحظات هم که باشد فرار میکنم”.
اما در بین روایتهایی که از کلاهبرداری یا خلافهای او نوشته شده به اصطلاح “شاهبیت” کارش فروش “کاخ دادگستری” در خیابان خیام بود.
روزنامه اطلاعات میگوید
کاخ را “چندبار” به شهرستانیها فروخت اما سالها بعد در رسانهها گفته شده او در دهه ۳۰ (بعد از کودتای ۱۳۳۲)، کاخ دادگستری را به دو تاجر از کشورهایی عربی یا آمریکایی به قیمت ۵۰۰ هزار تومان فروخت و از کشور گریخت و به مصر فرار کرد.
او قبل از فروش کاخ دادگستری و نشستن بر صندلی وزیر دادگستری به عنوان مالک ساختمان، “کلاهبرداریهای” دیگری هم در پروندهاش داشت،
از “کلاهبرداری” از اعضای خانواده دربار تا ماجرای سرقت او از یک جواھر فروشی در کوچه برلن “هر خوانندهای را انگشت به دهان میکند.”
مهدی بلیغ متولد شهریار بود و سوادی نداشت اما از هوش سرشاری برخوردار بود..
جسارت و ذکاوت سرشار او در راه کلاهبرداری قرار گرفت و از “تخممرغ دزدی” شروع کرد، اما چیزی فراتر از “شتر دزد” شد و شبیه سارق حرفهای داستانهای پلیسی-جنایی فرانسوی شد و او را “آرسن لوپن” ایران خواندند.
بر اساس روایتهایی که از زندگی او وجود دارد، حوزه تخصصش به کلاهبرداری ختم نمیشود.
ادعا شده او سالها بعد برای گسترش حیطه کار و حفظ امنیتاش رو به فعالیت باندی آورد.
با دو دوست دیگرش (مهدی نظری وهوشنگ مجتبایی) باندی برای سرقت تشکیل داد اما خیلی زود به دام پلیس افتاد و گرفتار زندان شد.
وقتی از زندان آزاد شد یکی از همدستانش را کشت و در شعبه دوم دیوانعالی جنایی آن زمان به دوازده فقره جرم از جمله قتل دوستش محاکمه شد.
اما از یازده اتهام تبرئه شد و به جرم قتل حبس ابد گرفت ولی در زندان هم دست از کلاهبرداری برنداشت و حتی تلویزیون زندان را به قیمت ۱۰۰ تومان به یک زندانی فروخت.
مسعود بهنود روزنامهنگار میگوید او اهل مطالعه و خواندن بود و به قوانین کشور از جمله قضایی و دادرسی تسلط کامل داشت و به زندانیها مشاوره میداد و وکیلشان میشد و از این راه درآمد داشت.
در زندان قصر با زندانیهای تبهکار همنشین نمیشد و برای خودش کلاس و مرتبه دیگری قایل بود و میگفت جرم من کشتن یک “نارفیق” بوده و با بقیه جرمها فرق دارد و بیشتر ترجیح میداد با زندانیهای سیاسی و جرایم دیگر همنشین باشد.
مهدی بلیغ با انقلاب اسلامی از زندان آزاد شد و در خیابان امیریه جنوبی تهران ساکن شد.
بعد از چندماه بیخبری شنیده شد او را به جرم حمل ۵ کیلو تریاک در زیر پل سیدخندان دستگیر کردهاند.
و یکی از افسران آگاهی در حین بازجویی او را میشناسد و هویت مرد هزارچهره در آگاهی لو میرود.
مهدی بلیغ به اتهام نگهداری مواد مخدر همراه چند قاچاقچی مواد مخدر در ناصرخسرو تهران، اعدام شد.