به گزارش بنکر (Banker)، مفاد اين نامه پس از گذشت بيش از يكصد و پنجاه و شش سال هنوز بخردانه و در پارهاي موارد راهنما است.
هرگز وامي در اختيار شخصي مگذاريد مگر احتمال بازپرداخت آن معقول و تضمين شده باشد.
اعمال شما نبايد در مسير ايجاد و يا تسريع سفته بازي باشد و تسهيلات اعطائي شما ميبايد در زمينه فعاليتهاي مشروع و اطمينان بخش محدود گردد.
معاملات خويش را تا حد امكان و با توجه به حرفه مشتريان خود، كوتاه مدت انتخاب نموده و در سررسيد صرفنظر از اينكه به وام پرداختي در محلي ديگر نياز داشته و يا نداريد، اصرار شما بر دريافت كل مبلغ اعطائي باشد.
هرگز برات و يا سفتهاي را صرفاً بخاطر اينكه محلي ديگر براي انجام معامله وجود ندارد تجديد ننمائيد.
وامهاي اعطائي را تا حد امكان بين اشخاص بيشتري توزيع نمائيد و هرگز آن را به تعداد محدود تخصيص ندهيد.
اعطاي وامهاي كلان به يك شخص و يا يك شركت گرچه گاهي صحيح و ضروري است ولي اغلب بدور از تدبير و دورانديشي بوده و نامطمئن ميباشد، زيرا دريافت كنندگان وامهاي كلان اغلب تمايل دارند كه حسابهاي بانك را نيز تحت كنترل خويش درآورند و هنگاميكه چنین رابطه ای بین بانك و مشتريان ايجاد گردد در نهايت اين بانكها هستند كه از اين نوع رابطه زيان خواهند ديد.
با مشتريان بنحوي آزاد منشانه برخورد نمائيد و به ذهن بسپاريد كه كاميابي بانك در گرو رضايت مشتريان است ولي هرگز به مشتريان خود اجازه ندهيد كه سياستي خاص را به شما القا نمايند.
اگر در انجام معاملهاي شك داشتيد همان بهتر كه در شك خود باقي بمانيد تا انجام معامله.
اگر دلايلي در دست داريد كه نادرستي يكي از مشتريان را اثبات ميكند حساب آن را ببنديد.
هرگز با شخص خلافكار معامله نكنيد ولو مطمئن باشيد كه ميتوانيد از اعمال نادرست او جلوگيري كنيد، عدم انجام معامله با چنين اشخاص منافع بيشتري را عايد بانك مينمايد.
براي اعضاي ارشد بانك در حدي حقوق در نظر بگيريد كه آنان زندگي آبرومندانه را دارا بوده و نيازي به سوء استفاده نداشته باشند در مقابل از آنان بخواهيد كليه وظايف خود را به نحو احسن انجام دهند.
اگر مشاهده نموديد كه يكي از اعضاي بانك بيش از سطح حقوق دريافتي زندگي ميكند او را از سازمان خويش برانيد.
اسراف گرچه خود عملي جنايت آميز نيست ولي شخصي كه اسراف ميكند طبعاً به انجام اعمال سوء گرايش دارد.
كارمندي كه خارج از توان و ظرفيت مادي دريافتي خويش خرج ميكند نميتواند كارمندي مطمئن بحساب آيد.
سرمايه بانك ميبايد واقعي بوده و مجازي نباشد. مديران بانكها بايستي با بكارگيري امكانات خويش از ايجاد سرمايه اسمي و غير واقعي كه از طريق گردش وجوه و يا طرق ديگر بدست ميآيد جلوگيري نمايند و در اين مسير همكاري كليه بانكها ضرورتي آشكار است.
بدنبال انجام امور بانكي درست، صريح و قانوني باشيد و هيچگاه اجازه ندهيد عملي كه احتمال برگشت سود كلان دارد شما را اغوا نمايد مگر آنچه كه در چارچوب قانون باشد.