بر اساس گزارش مركز پژوهشهاي مجلس، مقوله تعميق «فقر» طي سالهاي اخير در ايران به وضعيت بغرنجي رسيده است.
در واقع دادههاي مستند حاكي است طي سالهاي اخير ۵۰ درصد به فقراي كشور افزوده شده و ۳۰ درصد ايرانيان هم از دهكهاي مياني در آستانه و مرز فقير شدن قرار دارند.
براي بررسي چرايي بروز اين مشكلات بايد رخدادهاي دهه ۹۰ اقتصاد ايران مورد واكاوي و كنكاش قرار گيرد. البته لازم است، رخدادهاي دهه ۹۰ را به چند بخش تقسيم كنيم:
۱) از سال ۹۲ تا خرداد ۹۷ است كه در اين مقطع ۴سال و نيمه، وضعيت اقتصادي كشورمان رو به بهبود بود و اقتصاد ايران در اين بازه زماني، متهم اصلي فقر يعني تورم را در بند داشت.
بر اساس دادههاي مستند، ايران در ۵۰سال گذشته تنها طي دو بازه زماني سالهاي ۹۵ و ۹۶ است كه تورم يك رقمي دارد و هرگز اقتصاد ايران در گستره زماني مختلف طي نيم قرن گذشته، يك رقمي نشد.
نه تنها تورم كشور در اين سالها تك رقمي شد، بلكه رشد اقتصادي محقق شده در سال ۹۵ به اندازه رشد اقتصادي ۳ساله دولت فعلي بوده است.
۲) رخدادي كه در دهه ۹۰ شكل گرفت دهه ۹۰ را به دهه بر باد رفته بدل كرد. رخدادهايي كه از تابستان ۹۷ به بعد رخ داد، روند مطلوب قبلي را تغيير داد.
در اين موعد زماني، ترامپ از برجام خارج شد و مشكلاتي را براي اقتصاد ايران شكل داد. خروج ترامپ از برجام منجر به كاهش شديد درآمدهاي نفتي، افرايش نرخ تورم و نهايتا افزايش فقر در ايران شد.
۳) اين تمام ماجرا نبود، هيولاي ديگري در راه بود تا مانند سونامي اقتصاد ايران و جهان را درنوردد. كرونا از اسفند ۹۸، سال ۹۹ تا ۱۴۰۰ رشد اقتصادي ايران و جهان را منفي كرد.
دادههاي اقتصادي سال ۲۰۲۰ در تاريخ چند دهه گذشته جهان ثبت شد، چراكه در اين سال رشد اقتصادي جهاني منفي شد.
تصور كنيد ايران نه تنها با چالش سياسي و اقتصادي تحريمها مواجه بود؛ بلكه در بطن اين تحريمها هم چالش بزرگتري به نام كرونا شكل گرفت.
اين دو چالش توامان در اقتصاد ايران، متغيرهاي اقتصادي را از شرايط نرمال خارج كرد.
مهمترین عامل فقر
مهمترين متغير، رشد تورم و رشد اقتصادي پايين و بيكيفيت در اقتصاد ايران بود. برآيند اين شرايط باعث گسترش فقر و عميقتر شدن فقر در اقتصاد ايران بود.
بر اساس آمارهاي موجود، هنوز سطح اشتغال در اقتصاد ايران به سطح اشتغال سال ۹۸ و قبل از آن نرسيده است. پس كرونا به علاوه تحريمها، رشد تورم را نهادينه ساخت و اين روند فقر را در ايران عمق بخشيد.
همين امروز كه دولت سيزدهم ادعا ميكند نرخ بيكاري تك رقمي شده به نرخ مشاركت در اقتصاد اشاره نميكند!
نرخ مشاركت در سال ۹۸ حدود ۴۴درصد بود ولي امروز نرخ مشاركت به ۴۱درصد رسيده است.
اگر اين ۳واحد كاهش نرخ مشاركت كه مفهوم اشتغال را شكل ميدهد به نرخ بيكاري اضافه شود، مشخص ميشود كه نرخ بيكاري كشور همين امروز هم بالا رفته و دو رقمي شده است.
امروز بخشي از ايرانياني كه جمعيت فعال (۱۵تا ۶۴ سال سن) تلقي ميشوند به دنبال اشتغال هستند.
وقتي اين جمعيت فعال از داشتن شغل مناسب مايوس ميشوند از جمعيت فعال خارج شده، اما ذيل جمعيت بيكار هم قرار نميگيرند. اين جمعيت وقتي كار نميكنند، درآمدي هم نخواهند داشت، بنابراين ذيل جمعيت فقير جامعه قرار ميگيرند.
وقتي گفته ميشود، حدود ۳۰درصد جمعيت ايران زير خط فقر و ۴۰درصد ديگر ايرانيان هم نزديك خط فقر هستند، متهم اصلي تورم است.
تورم هم به دليل رشد اقتصادي پايين، رشد بيكيفيت اقتصادي، كاهش نرخ مشاركت جمعيت فعال در اقتصاد ايران در مسير رشد مستمر قرار دارد.
اما اين همه ماجرا نيست؛ همانطور كه گفته شد بخشي از مشكلات به تحريمها، بخشي به مشكلات كرونا و بخش مهمتري از مشكلات به سوءتدبيرهايي باز ميگردد كه در داخل كشور وجود دارد.
به عنوان نمونه دولت سيزدهم، بخشي از كابينه را كمتر از ۲سال پس از تشكيل دولت عزل كرد. توجه كنيد تيم اقتصادي دولت تشكيل شده از رييس كل بانك مركزي، وزير اقتصاد و رييس سازمان برنامه.
دو ضلع از ۳ضلع مهم ياد شده در تيم اقتصادي دولت عزل شدهاند. به جاي اين افراد، مديران بهتري نيامدهاند.
از سوي ديگر وزارت اقتصاد هم در سطح مناسبي قرار ندارد و تحليلگران و اقتصاددانان، انتقادات جدي به عملكرد او وارد داشتهاند.
به عبارت روشنتر، فردي كه در راس وزارت اقتصاد قرار دارد، تصميماتي در شأن اين وزارتخانه در راستاي تحول در اقتصاد ايران اتخاذ نميكند.
از سوي ديگر طي سه سال اخير وقتي بودجههايي تصويب ميشوند كه همراه با كسري بوده و اين كسري توسط مركز پژوهشهاي مجلس تاييد ميشود، مشخص است كه افراد متخصص در ساختارهاي اقتصادي دولت حضور ندارند.
وقتي نهادهاي رسمي حداقل كسري را بين ۳۵۰تا ۵۰۰هزار همت ارزيابي ميكنند، نتيجه اين روند معيوب باعث نهادينه شدن تورم، گسترش و تعميق فقر و مشكلات متعدد معيشتي براي مردم است.
تا زماني كه مشكل تورم در اقتصاد ايران حل نشود بايد شاهد فقر، افزايش آسيبهاي اجتماعي، بد مسكني دهكهاي مختلف، كاهش جمعيت فعال، اشتغالهاي ناقص، مشكلات معيشتي مردم، ۲ و ۳شغلي شدن افراد، افزايش متقاضيان كار اسنپ و گسترش دستفروشي و ساير مشاغل كاذب و…باشيم.
بیشتر شرکتهای پولساز در اختیار آقایان است که با یک نسخه از دادن مالیات معاف شدند ومالیات از مردم گرفته میشود و اصلا مسیر انقلاب بعد انقلاب این بود که مردم هر روز فقیرتر شوند تا فرصت فکر کردن نداشته باشند و فقط به معیشت فکر کنندو گوش به فرمان باشند
چنان تورم بالا و بیکاری بی پولی بدون درآمد گرانی کمر طبقه پایین را خم کرده فکر کنم صور اسرافیل هم نمی تواند اینا را بلند کنند
90درصد مردم زیر بار فقر کمرشون شکسته
فقط تو راست گفتی
سلام .منزلت و شان مردم ایران حقیر شده ،اما برای برخی مثل داستان میلیارد دلاری چای دبش، و برادر خاوری که فرار کرد به کانادا ،اما به مردم که میرسند بحث فقر و رنج نداری و گرفتاری و گرسنگی در میان است،این عدالت اسلامي است!؟
تا فقر را چی تعریف کنی ، اگر تعریف درستش رو بخوای که با جهان سازگار باشه بالای ۹۰ درصد درست است