چرا دولت ها در ایران حاضر نیستند به جای مداخله در همه فعالیت های اقتصادی از جزئی ترین تا کلان ترین امور، در موقعیت حاکمیتی به نظارت و اعمال قوانین بسنده کنند. و فعالیت اقتصادی را به مردم واگذار کنند.
این روزها حال و روز اقتصاد خیلی خوب نیست، اما چرا؟
1-چون بزرگترین و مهمترین منابع درآمد ارزی کشور در معرض تحریم های ناعادلانه قرار دارند.
2-چون نظام بانکی امکان مراوده موثر و آزاد برای نقل و انتقال پول و اعتبارات به داخل و خارج از کشور را از دست داده است.
3-چون حداقل 70 درصد تولیدات بخش مولد کشور به واردات مواد اولیه و یا نیمه ساخته از خارج وابسته است که با شرایط فعلی برای تامین آنها محدودیت های ارزی و مبادلاتی وجوددارد.
4-چون نظام بروکراتیک برای اداره کشور با هزینه های چند برابری, بسیار ضعیف عمل کرده است.
5-چون نظام مالیاتی کشور در قرن بیست و یکم، ضعیف، غیر شفاف و همچنان سنتی است.
6-چون رقابت واقعی در بخش اقتصاد را تفاوت ارز 4200 تومانی و نرخ بازار آزاد دچار معضل جدی کرده است.
7-چون نظام بیمه ای کشور با اعمال مصلحت اندیشی های بخشی به جای اعمال استاندارد های اکچوئری حرفه ای دچار تحلیل شدید منابع است.
8-چون بورس بدون افزایش سرمایه گذاری جدید داخلی و خارجی همچنان در حال تورم است، علی رغم کوچک در کل اقتصاد، وظیفه جذب نقدینگی حاصل از رویکرد دولت برای مبارزه با رکود را پذیرفته است.
9-چون سرمایه گذاران به ثبات وضعیت یک ساعت دیگر بازار از جمله در نرخ ارز و یا کنش های نهاد های متعدد تصمیم گیری اعتمادی ندارند.
10-چون در بخش خرده فروشی تقاضا باکاهش روبرو است.
11-چون در بخش کلان، اقتصاد تا 45 درصد کوچک شده است.
12-چون صاحبان امضاهای طلایی با قدرت مانع از بهبود شاخص کسب و کار می شوند.
13-چون فساد در بخش های مختلف ارگان های دولتی به اشکال مختلف نمود و ظهور یافته و از سطح شخصی به گروهی و سیستمی ارتقای ماهیت داده است.
14-چون پول ملی بخش اعظم قدرت برابری خود را در برابر ارزهای خارجی از دست داده است.
15-چون بیش از 60 میلیون نفر در کشور نیازمند دریافت کمک دولتی برای امرار معاش خود هستند.
16-چون تحریم ها، رانت ها، قوانین دست و پاگیر، امضاهای طلایی، ناکارایی، ناکارآمدی، هدردادن منابع، کاهش ارزش پول ملی، فقر، فساد تراز منفی بانک ها، ,افزایش هزینه های مبادلاتی تجاری و … همه و همه با جایگاه دولت مداخله گر در اقتصاد ارتباط مستقیم دارند.
حال پرسش مهم این است:
– چرا دولت ها در ایران حاضر نیستند به جای مداخله در همه فعالیت های اقتصادی از جزئی ترین تا کلان ترین امور، در موقعیت حاکمیتی به نظارت و اعمال قوانین بسنده کنند. و فعالیت اقتصادی را به مردم واگذار کنند.
– چرا اجرای بند ج اصل ۴۴ قانون اساسی که از سوی مقام معظم رهبری باهدف واگذاری 80 درصد سهام بخش های دولتی در سال 1385 ابلاغ شد همچنان به هدف خود نرسیده در بهترین حالت تنها 13 درصد از واگذاری های صورت گرفته به بخش خصوصی واقعی واگذار شده است.
چرا اصل اسعار فی الله که از سوی پیامبر اکرم (ص) صادر شده است در رویکرد های کلان و تصمیم سازی ها نصب العین قرار نمی گیرد.
چرا تجربه و علم بشری مبنی بر آزادی فعالیت های اقتصادی از سوی شهروندان با اعمال نظارت از سوی دولت جهت حفظ عدالت و برابری فرصت ها و رعایت اصول و تعهدات اعمال نمی شود.
سالهای طولانی است که به بهانه تحریم های ناعادلانه، فشار بی امان اقتصادی بر شهروندان ایرانی وارد می آید. درصورتی که با مردمی کردن اقتصاد و دست برداشتن دولت و نهاد های خصولتی از فعالیت های اجرایی اقتصادی، هم تحریم های خارجی کم اثر می شوند و هم منابع عظیمی برای اصلاح اقتصاد ناکارآمد فعلی آزاد می شود تا گام دوم انقلاب با موفقیت توامان گردد.