«كار دنيا كه تو دشوار گرفتي بر خود/گر تو بر خويشتن آسان كني، آسان گردد…» اين عبارات يكي از ضربالمثلهاي قديمي ايراني است كه اگر قرار باشد يك معني تحتاللفظي به زبان امروزي براي آن نظيرسازي شود، ميتوان از عبارت «قورباغه درونت را قوت بده» كه طي سالهاي اخير وايرال شده، بهره برد.
چنين بايد و گزارهاي در زمينه اقتصاد ايران هم به شدت احساس ميشود، مسوولان اقتصادي نياز داشتند قورباغه درون خود را قورت بدهند و بحران اخير اين فرصت را در اختيار آنان قرار داد. ميپرسيد چطور؟ در اين يادداشت تلاش ميكنم به اين موضوع بپردازم.
(۱)
يكي از رخدادهاي مهمي كه در بحران اخير و پس از حمله اسراييل به ايران رخ داد و طبيعتا محصول عملكرد مناسب نظام تصميمسازيهاي اقتصادي دولت است، عملكرد مطلوب در بازار ارز و ساير بازارهاي مهم كشور است.
برخلاف نمونههاي مشابه كه با وقوع بحرانهايي به مراتب كمتر از تهاجم اسراييل و امريكا به ايران، مغازهها خالي ميشدند، اقلام اساسي با كمبود مواجه ميشدند، روند سوخترساني و تامين بنزين و برق و…مختل ميشد، در بحران اخير شاهد چنين رخدادهايي در ايران نبوديم.
خوشبختانه اجناس به اندازه كافي موجود بودند و همبستگي و انسجام ايرانيان در همراهي با دولت شرايطي را به وجود آورد كه با كمترين تكانه اجتماعي و اقتصادي اين بحران پشت سر گذاشته شود.
از سوي ديگر نرخ ارز كه پيش از اين با تكانههايي به مراتب كمتر از جنگافروزي اخير اسراييل در دالان صعودي قرار ميگرفت، در بحران اخير كمترين نوساني را ثبت كرد. اين در حالي است كه برخي تحليلگران پيشبيني ميكردند كه نرخ ارز پس از آغاز جنگ به بالاي ۲۰۰ و حتي ۳۰۰هزار تومان نيز برسد!
اما نرخ ارزي كه قبل از عيد به رقم ۱۰۶هزار تومان رسيده بود در دوران بمباران و شديدترين تهاجم، هرگز به بالاي ۹۵هزار تومان نرسيد.
اين واقعيت نشان ميدهد كه بانك مركزي و وزارت اقتصاد توانستند عملكرد قابل توجهي از خود ثبت كنند.
بحث بستن سايتها، تعطيل شدن مقطعي صرافيها، كنترل حساب بانكها و مهمتر از همه تزريق ارز قابل توجه در بازار، ثبات مناسبي ايجاد كرد. اين روند ميتواند (و بايد) ادامهدار باشد.
(۲)
برخي تلاش ميكنند بدبينانه، ريشههاي اين ثبات را تحليل كنند كه به نظرم من بيانصافي است. برخي اينطور تحليل ميكنند كه ثبات اخير نشان ميدهد كه نوسانات سالهاي گذشته ريشه در تصميمات بانك مركزي داشته.
اينكه نرخ ارز با يك خبر منفي ناگهان ۴۰درصد بالا ميرفت، ناشي از تصميمات روساي قبلي بانك مركزي بوده و امروز كه فرزين تصميمات متفاوتي را اتخاذ كرده، ارز هم نوسان بالايي را تجربه نكرده است! معتقدم اين نوع تحليلها، تحليلهاي درستي نيستند.
اصل موضوع را بايد در اتحاد و انسجام و مشاركتي ديد كه يكانيكان ايرانيان در اقشار، اصناف و طيفهاي مختلف در راستاي يك هدف مشترك كه حفظ آرامش و تماميت ارضي ايران بود به كار گرفتند.
كمتر شهروندي در اين ايام كه كشور در تيررس هجوم دشمنان قرار داشت به خود اجازه داد كه كالاي مصرفي را احتكار كند، ارز بخرد، سكه طلا ذخيره كند و نظام عرضه و تقاضاي اقتصادي را به هم بزند.
شخصا در بازار ديدم كه مردم به اندازه نيازهاي روزانه (و نه حتي هفتگيشان) خريد ميكردند تا كمبودي در فروشگاهها احساس نشود. دولت بايد زمينه حفاظت از اين انسجام و هماهنگي و اتحاد را فراهم كند.
ايران براي ثبات، توسعه و حركت رو به جلو به چنين مشاركتي در همه سطوح نياز دارد. البته در كنار اين همراهي عمومي، دولت هم از اتخاذ تصميمات نابهنگام و اشتباه خودداري كرد.
بانك مركزي به اندازه كافي ارز وارد بازار كرد، كانونهاي انتشار اخبار غير مستند جمع شدند و سر و ساماني به حسابها و دفاتر بانكها داده شد.
نتيجه اين همراهيها در ثبات نسبي نرخ ارز نمايان شد. در اوج نبرد، نرخ ارز به بالاي ۹۴هزار تومان نرسيد و پس از آتشبس هم اين رقم به ۸۴ هزار تومان رسيد.
(۳)
گفت، خوبياش را گفتي، بدياش را هم بگو! اگر ما معتقديم كه نوسانات ارزي به توليد و انتظارات ضربه ميزند، ضد سرمايهگذاري و مشوق سوداگري است و مهمتر از همه باعث افزايش نرخ تورم ميشود بايد به هر اقدامي دست بزنيم تا نرخ ارز و نرخ تورم افزايش پيدا نكنند.
متاسفانه اين روزها برخي اقلام و كالاهاي مصرفي مردم، هر چند در دسترس بودند، اما افزايش قيمتهاي قابل توجهي را تجربه كردند.
معتقدم بخش قابل توجهي از اين گرانيها به نظارت ضعيف باز ميگردد. خوب است همانطوركه نوسانات ارزي با نظارت درست و اقدامات مدبرانه تثبيت پيدا كرد، اقلام مصرفي مردم هم شامل اين نظارتها شوند.
اين گرانيها در اقلام مصرفي باعث ميشود نرخ تورم افزايش پيدا كند و بعد عدهاي به بهانه اين افزايش تورم، راه بيفتند و بگويند نرخ ارز بايد به اندازه تورم بالا برود!!! البته وزير اقتصاد چنين اعتقادي ندارد و خواستار ايجاد ثبات و تك نرخي شدن ارز هستند.
در نهايت معتقدم بحران اخير در ميان همه دستاوردها، نظام تصميمسازيهاي اقتصادي كشور را با اين واقعيت آشنا كرد كه با استفاده از نظارت درست، تصميمات مدبرانه و ايجاد انسجام و اتحاد ملي ميتوان از بزنگاههاي سخت عبور كرد. اين قورباغهاي است كه اقتصاد ايران در اين برهه خاص قورت داده است…