محیط زیست، مفهومی فراموششده در همه دولتها بوده که بهکلی از مفصلبندی گفتمانهای حاکم بر دولتها حذف شده است. در دولت بعد از جنگ تحمیلی، محیط زیست نهتنها فاقد اهمیت بود، بلکه حتی در برخی مواقع مانع از رشد اقتصادی تلقی میشد.
در دولتهایی که دغدغه توزیع منابع و پول داشتند نیز محیط زیست اهمیت چندانی نداشت که منابع جهت پاسداشت آن به کار بسته شوند؛ چراکه لازم است منابع در میان مردم توزیع شود. غفلت از محیط زیست نه به دلیل بیاهمیتی آن در توسعه، بلکه به خاطر این است که با استراتژی و راهبردهای دولتها همخوان نبوده و در حقیقت محیط زیست نقشی در هژمونشدن و مشروعیتیافتن آنها نداشته است. بنابراین حقیقتِ توسعه در توجه به محیط زیست نبوده، بلکه به کنارگذاشتن آن است.
از اینرو، دال محیط زیست هیچوقت در جامعه ایران هژمونیک نشده و جزء دالهای اصلی هیچکدام از گفتمانها نبوده است و این ریشه در این واقعیت دارد که ما اساسا جامعهای اگر نگوییم ضد محیط زیست، بلکه بیتوجه به محیط زیست بودهایم.
گفتمانهای توسعهای بعد از انقلاب هیچگاه بهظاهر اعتراف به ضد محیط زیست بودن خود نکردهاند و هیچوقت هم وادار به این کار نشدهاند؛ گویی صداهایی از دیرباز در تاریخ کشور ما این را تکرار کردهاند که باید برای قدرتگرفتن و ماندن در قدرت، به فکر معیشت مردم باشی. لازم نیست طبیعت را به حرف بیاوری و حامی آن باشی؛ چراکه به درد منقادسازی انسان نمیخورد.
جاده، پل و سد مهم است؛ زیرا به رشد اقتصادی کمک میکند. یا کمک به فرودستان برای بهرهمندی آنها مهم است، مهم نیست که درختی قطع یا محیط زندگی سایر حیوانات تخریب شود. گویی همه چیز باید در خدمت انسان باشد. فرقی نمیکند؛ چه موقعی که سازمانی به نام محیط زیست وجود نداشت و چه زمانی که شکل گرفت. گویی راهحلی جز افزایش نقدینگی و استقراض از بانک مرکزی برای دولتمردان ایرانی وجود ندارد.
به نظر میرسد راهحل دولت برای اعتراضهای اصفهان به کمآبی نیز اختصاص چند هزار میلیارد تومان به کشاورزان باشد. همه دولتها با اختصاص بودجه یا با استقراض از بانک مرکزی، خواستهاند با مسائل و چالشها مقابله کنند؛ بهطوریکه پول نوشداوری همه مسائل انباشتهشده است.
حتی نماینده مجلس نیز از اعطای وام به کسانی که از نوسانات بورس ضرر کردهاند، سخن میگوید. وزیر نیرو هم پیشنهاد پرداخت پول به کشاورزان اصفهانی را مطرح کرده است؛ درحالیکه از سوی دیگر معاون رئیسجمهور از کسری بودجه زیاد سخن میگوید و تصمیم دولت برای کاهش کسری بودجه و جلوگیری از خلق پول را قطعی میداند.
یکی از مهمترین وظایف رئیسجمهور محترم، هماهنگکردن این ارکستر ناهماهنگ است که یک عضو بلندپایه هیئت دولت جلوگیری از خلق و استقراض پول را سیاست اصلی میداند و عضو دیگر هیئت دولت از اعطای میلیاردها تومان پول در شرایط کسری بودجه سخن به میان میآورد.
در دولتهای قبلی نیز اعضای هیئت دولت سیاست و سخن واحدی نداشتند. اما چرا پولپاشی راهحل نادرستی برای مسئله کمآبی اصفهان و سایر شهرها و استانهاست؟ نخست اینکه همه گروههای اجتماعی حق دارند مطالبات خود را بیان کنند، اما مطالبات یک گروه نباید به زیان گروههای دیگر برآورده شود.
خلق پول جدید در زمانی که کسری بودجه بسیار زیادی وجود دارد، منجر به افزایش تورم به زیان کل جامعه میشود. این در حالی است که کشاورزان اصفهانی راهحل اعطای پول را هم نپذیرفتند. دوم اینکه مسئله کشاورزی و فرونشست زمین را نمیتوان با پول حل کرد؛ چون پول وسیلهای است برای برآوردن نیازها، اما مسئله کمآبی حیات انسانهای زیادی را با چالش مواجه میکند. بنابراین اعطای پول راهحل مقطعی هم نیست.