جامعه ایران چندین سال است که روزهای سخت و پرتنشی را میگذراند. از مسائل اقتصادی و معیشتی گرفته تا محدودیتهای اجتماعی عرصه را بر زیست ایرانی تنگتر کرده است.
از سویی نظام حکمرانی به نظر میرسد نهتنها در رفع نیازها و خواستهای مردم اقدام نکرده که به تعبیر برخی کارشناسان بعضا در تقابل با خواستها آنها قدم برداشته است.
از روزی که انسان تصمیم گرفت در این کره خاکی دادوستد کند، آرامآرام یکسری قوانین برای ساماندهی به روابط اجتماعی ایجاد کرد.
این آغاز شکلگیری نوعی از حکمرانیهای اولیه بود و میتوان گفت حدود ۲۰۰ سال است که بشر وارد چارچوب جدیدی از شکل حکومتها شده است.
با وجود اینکه قوانین و نحوه قانونگذاری تغییر کرده، اما خدشهای به فلسفه تشکیل جامعه وارد نشده است.
اکنون هر سال مبالغ زیادی صرف تحصیل افراد متخصص میشود. راه و پروژههای عمرانی ساخته میشود، دولتها میآیند و میروند و هدف نهایی تمامی اینها افزایش رفاه بشر است.
یکی از مهمترین شاخصهای تاثیرگذار بر سطح رفاه میزان مصرف کالاهای خوراکی از سوی خانوار است.
سیاستهایی که در اقتصاد و جامعه اعمال میشود، مستقیما بر مصرف و سطح رفاه افراد جامعه اثرگذار است.
به همین ترتیب احتیاط و سنجش مدام سیاستها و آثار آنها از الزامات سیاستگذاری و تصمیمگیری بهشمار میآید.
تصویر نگرانکننده از وضعیت درآمدها
بانک جهانی در گزارشی با عنوان «فقر در ایران» تصویر نگرانکننده از وضعیت درآمدها و مصارف خانوارهای ایرانی ارائه کرده است.
این گزارش که در نوامبر ۲۰۲۳ منتشر شده مربوط به سالهای ۲۰۱۱ تا ۲۰۲۰ است.
اطلاعات این گزارش بر مبنای دادههای سالانه بودجه خانوار تهیه شده که نشان میدهد خانوارهای ایرانی در طول این سالها چگونه درآمد خود را از دست دادهاند.
این گزارش با استناد به یک سری دادهها به روند فقر، عوامل تعیینکننده و محرکهای فقر در ایران میپردازد. در دهه گذشته رشد اقتصاد ایران بیثبات و عموما منفی بوده است.
تحریمها تاثیر اقتصادی قابلتوجهی در ایران داشته است. دورههای پیدرپی تحریمهای اعمالشده علیه ایران در دهه گذشته باعث کاهش قابل توجه تولید ناخالص داخلی شده است.
عدم رشد اقتصادی با تورم بالا همراه شده که به کاهش قدرت خرید در شرایط واقعی کمک کرده است.
جمعیت ایران به سرعت در حال پیر شدن و شهرنشینی است. در مقایسه با کشورهای با درآمد متوسط رو به بالا، ایران در دهه گذشته عملکرد ضعیفی در کاهش فقر داشته است.
طبق آمار نهتنها تعداد ایرانیان فقیر بین سالهای ۲۰۱۱ تا ۲۰۲۰ افزایش یافته، بلکه سطح محرومیت آنها یا به عبارت دیگر عمق فقر افزایش یافته است.
افزایش شدت فقر بهطرز نگرانکنندهای نشان میدهد که وخامت رفاه بهویژه برای فقیرترین اقشار شدید بوده است.
گفتنی است که عمق فقر نشاندهنده میانگین کمبود رفاه در میان فقراست که به صورت درصدی از خط فقر بیان میشود.
آسیبپذیری خانوارهای ایرانی نیز افزایش یافته است. ۴۰ درصد از ایرانیان در معرض فقر هستند به این معنی که خطر فقیر شدن آنها در دو سال آینده بیش از ۵۰ درصد است.
توجیح فقر
برخی از سیاسیون نزدیک به حاکمیت معتقدند که ایرانیان تنبل هستند و وظیفه حکومت این نیست که خواستههای مردم را برآورده کند.
با فرض اینکه تنبلی در ایران وجود داشته باشد باید به صورت تاریخی دید در موضوع تنبلی علت به وجود آمدن آن افراد هستند یا سیستم.
طبیعتا در توجیه این شرایط گفته میشود باید نگرش مردم عوض شود تا تغییر کنند، اما کجا باید نگرش مردم تغییر کند؟
در نظام آموزش رسمی، غیررسمی و رسانهها. بنابراین فارغ از اینکه فرد یا سیستم مقصر است و بین این دو کدام تقصیر بیشتری دارند یا به لحاظ تاریخی مقدم هستند بحث مهمتر فعلی این است که اگر بپذیریم در جامعه ایران تنبلی وجود دارد در هر حال راه برونرفت از این وضعیت دست مردم نیست و آنجا که باید تغییر کند دولت است.
واضح است که نظام سیاسی باید تغییر کند تا وضعیت تنبلی تغییر کند و فارغ از اینکه چه کسی مقصر است راهحل نزد دولت است. افزایش فقر در ایران منعکسکننده عدم رشد اقتصادی است.
پویاییهای فقر در ایران در دهه گذشته بیشتر به رکود اقتصادی حساس بوده تا رشد اقتصادی. با نگاهی به توزیع مصرف خانوارها، فقیرترین افراد در دوران رکود بیشترین آسیب را متحمل شدند و در دورههای رونق اقتصادی کمترین نفع را بردند.
دهکهای فقیر مجبور شدهاند برای درآمد خود بهطور فزایندهای به دستمزدها و درآمدهای خوداشتغال متکی باشند، زیرا ارزش یارانههای نقدی کاهش یافته است.
نوسانات درآمد باعث نوسانات در سطوح فقر شد و حمایت اجتماعی حفاظ مهمی در طول آخرین بحران بود.
در دورههای کاهش رشد اقتصادی، افزایش فقر ناشی از کاهش ارزش واقعی درآمد حاصل از دستمزدها و خوداشتغالی بود.
عمق فقر در ایران افزایش یافته است. از آنجا که درآمد خانوارها در اثر تورم کاهش مییابد، آنها مجبور به کاهش مصرف میشوند و بسیاری از خانوارها را به عمق فقر سوق میدهد.
در حالی که بسیاری از خانوارهای شهری درست در اطراف خط فقر زندگی میکنند، خانوادههای روستایی فقیرتر هستند.
طبق آمار جهانی بیش از ده میلیون نفر در فقر فرو رفتهاند و این موضوع هر روز نابرابریهای اجتماعی را تشدید خواهد کرد و چنانچه مسوولان به اصلاح این نابرابریها اقدام نکنند، بدون شک در آینده شاهد تبعات امنیتی آن خواهند بود.