به گزارش بنکر (Banker)، فقر مطلق یعنی ناتوانی مطلق در تأمین حداقل نیازهای اساسی و این وضعیت بهمراتب بدتر از سختشدن زندگی است که در سالهای اخیر به اغلب خانوارها تحمیل شده و زندگی شرافتمندانه و آبرومندانه آنها را تهدید کرده است.
بهنظر میرسد ارقامی که بهتازگی از سوی یک مقام مسئول در وزارت کار در مورد خط فقر ۴میلیون تومانی در کشور و ۵میلیون تومانی در تهران اظهار شده است نیز ناظر بر همین خط فقر مطلق باشد که حداقل نیازهای اساسی زندگی را شامل میشود و با مبحث هزینه معیشت شرافتمندانه خانوار که از ۱۱میلیون تومان نیز عبور کرده، متفاوت است.
خط فقر وزارت کاری
حدود ۵سال از شکستن مقاومت مراجع رسمی در انتشار آمار و ارقام در مورد خط فقر در ایران گذشته و در ۵سال گذشته چندین بار ارقامی کموبیش واقعی در مورد خط فقر مطلق و نسبی منتشر شده است.
بار اول، مرکز پژوهشهای مجلس در گزارشی در سال ۹۷اطلاعاتی در مورد وضعیت خط فقر در ایران منتشر کرد که در آن ضمن خوشهبندی مناطق شهری و روستایی در کل کشور، نرخهای متفاوتی بهعنوان خط فقر هر خوشه برآورد شد. در آن گزارش خط فقر مطلق برای یک خانوار ۴نفره در شهرستان تهران معادل ۲میلیون و ۷۹هزار تومان برآورد شده بود.
در ادامه، محمدقاسمی، رئیس پیشین مرکز پژوهشهای مجلس در خرداد ۱۳۹۹ضمن ارائه گزارشی درباره وضعیت اقتصادی کشور و راهکارهای اصلاح آن به نمایندگان مجلس یازدهم، پرده از تغییرات عجیب در نرخ فقر برداشت که نشان میداد خط فقر شهر تهران در سال ۹۶به حدود ۲.۵میلیون تومان رسیده و در سال ۹۷و ۹۸بهواسطه نرخ تورم بالا و کاهش قابلتوجه درآمد سرانه چنان شتاب فزایندهای را تجربه کرده است که در ورودی سال ۱۳۹۹با جهش ۸۰درصدی روی مرز ۴.۵میلیون تومان ایستاده است.
حالا اما، داریوش ابوحمزه، معاون رفاه اجتماعی وزارت کار در یک برنامه تلویزیونی آمار و ارقام تازهای در مورد خط فقر در کشور و تهران اعلام کرده که البته نسبت به خط فقر مطلق مرکز پژوهشهای مجلس دست پایین محسوب میشود اما بهواسطه تداوم توزیع یارانه کالاهای اساسی، میتواند بهعنوان خط فقر مطلق قابلقبول باشد.
ابوحمزه، میانگین خط فقر در کشور برای خانواده ۴نفره را حدود ۴میلیون تومان و برای شهر تهران نزدیک به ۵میلیون اعلام میکند و البته این نکته را نیز یادآور میشود که ممکن است این ارقام با استانداردی که در ذهن شما وجود دارد متفاوت باشد؛ چراکه این ارقام براساس یک استاندارد بینالمللی برای حداقل معیشت برآورد شده و با استانداردهای نرمال فاصله دارد. بهدنبال این اظهارنظر، بهخصوص در فضای مجازی هجمههایی علیه این مسئول در وزارت کار شد که عمدتاً متناظر به همان استاندارد ذهنی افراد بود که میتواند خط فقر نسبی قلمداد شود یا حتی استاندارد زندگی شرافتمندانه باشد.
حداقلهای زندگی و خطوط فقر
خط فقر، وضعیتی از هزینه معیشت است که افراد یک جامعه با کمتر از آن قادر به فراهمکردن نیازهای اساسی خود، بهخصوص سلامت جسم و تغذیه مناسب نباشند؛ اما در مورد همین تعریف تقریباً ساده، مباحث و نظرات متفاوتی مطرح است که نهایتاً با تعیین سطح مرجع به محاسبه سه مفهوم فقر غذایی (خشن یا گرسنگی، فقر مطلق و فقر نسبی) منجر میشود.
در این میان خط فقر غذایی نیز برای پایین ردههای جمعیتی هر جامعه محاسبه میشود که در ایران آخرین محاسبات آن از سوی مرکز رصد کمیته امداد امام خمینی(ره) در سال ۱۳۹۹، برای هر نفر معادل ۶۷۰هزار تومان اعلام شده است.
بعد از خط فقر خشن یا گرسنگی که پایینترین ردههای درآمدی یک جامعه را در برمیگیرد، خط فقر مطلق محاسبه میشود که مبنای آن، آستانه قدرت خریدی است که برای تأمین حداقل نیازهای اساسی فردی در هر جامعه لازم است. درنهایت نیز خط فقر نسبی محاسبه میشود که مبنای آن، قدرت خرید میانه جامعه برای زندگی شرافتمندانه است و به افراد پایینتر از این مبنا که ابعادی از کیفیت معیشت آنها تحتتأثیر قرار میگیرد، فقیر اطلاق میشود. این افراد البته دچار فقر مطلق نیستند؛ اما در مقایسه با سایر افراد جامعه آماری دچار محرومیت هستند.
آنچه عمدتاً در مباحث اقتصادی- اجتماعی بهعنوان خط فقر مطرح میشود، همان اطلاق خط فقر مطلق است که بهعنوان یک استاندارد جهانی نیز معیارهایی برای آن تعیین شده و درصد افراد محروم و ناتوان از تأمین نیازهای اساسی را در یک جامعه مشخص میکند.
محاسبات همشهری نشان میدهد خط فقر اعلامی از سوی معاون رفاه اجتماعی وزارت کار، خط فقر مطلق بوده و منظور آن مبلغی است که در بهترین حالت جوابگوی نیازهای اساسی و نه شایسته و آبرومندانه خانوارهاست.
برای درک معنای خط فقر مطلق ۴میلیون تومانی در کشور و حدود ۵میلیون تومانی در تهران، این نکته قابلتوجه است که حداقل دستمزد و مزایای یک خانوار کارگری ۴نفره در ایران فقط ۴.۲میلیون تومان است و عملاً خانواری با این درآمد باوجود اشتغال سرپرست، نزدیک خط فقر مطلق به سر میبرد و با کوچکترین هزینه تحمیلی یا نقص درآمدی به زیر خط فقر مطلق میرود.
این در حالی است که در افکار عمومی، برداشت عمده از خط فقر، نزدیک به اطلاق فقر نسبی است و در عمل، معیار اصلی برای محاسبه آن رقمی در حدود ۱۱میلیون تومان مدنظر قرار میگیرد که از سوی تشکلهای کارگری بهعنوان هزینه آبرومندانه یک خانوار کارگری برآورد شده و با مبلغی کمتر از آن، بهناچار باید بخشی از نیازهای متعارف خانوار کنار گذاشته شود.
خط فقر استاندارد
آخرین معیار استانداردی که بانک جهانی برای محاسبه خط فقر بینالمللی تعیین کرده مربوط به سال ۲۰۱۵ است که آستانه قدرت خرید ۱.۹دلاری در روز را بهعنوان خط فقر فردی پیشنهاد میکند. البته این مبنا برای اقتصادها و کشورهای مختلف، تفاوتهایی دارد و در کشورهای با «درآمد پایینتر از متوسط» ۳.۲دلار در روز و در کشورهای «با درآمد بالاتر از متوسط» به روزانه ۵.۵دلار میرسد.
براساس استاندارد اولیه بانک جهانی، یعنی آستانه قدرت خرید ۱.۹دلاری روزانه برای هر فرد و با قیمت ۲۵هزار تومانی دلار نیمایی (بهعنوان مبنای اصلی تأمین نیازهای وارداتی کشور) خط فقر محاسبه شده به ۴میلیون و ۷۵۰هزار تومان میرسد؛ اما با توجه به قرار گرفتن اقتصاد فعلی ایران در جرگه کشورهای با درآمد پایینتر از متوسط، اگر مبنای محاسبه خط فقر را آستانه قدرت خرید ۳.۲دلاری برای هر فرد در روز قرار دهیم، میانگین خط فقر کشور به ۸میلیون تومان میرسد که تقریباً معادل دوبرابر نرخ اعلامی از سوی وزارت کار است.
در این میان نکته قابلتوجه این است که در اقتصاد ایران بنا به اظهارات رئیس سازمان برنامهوبودجه سالانه ۸۵میلیارد دلار یارانه توزیع میشود که بخش قابلتوجهی از این یارانه جای خالی درآمد خانوارها را پر خواهد کرد و با معاف کردن خانوارها از پرداخت هزینه به نرخهای جهانی، میتواند خط فقر اسمی ۸میلیون تومانی را به نرخ واقعی ۴میلیون و ۷۵۰هزار تومان برساند.