به گزارش بنکر (Banker)، پس از اندک زمانی شعب مختلف این بانک در شهرهای تبریز، اصفهان، مشهد، شیراز، رشت و بوشهر نیز تاسیس شد، اما پس از مدتی از شروع بهکار «بانک جدید شرق»، بانک شاهنشاهی با اجازهنامه ناصرالدین شاه قاجار در سال ۱۲۶۷ و توسط «بارون جولیوس دو رویتر» تاسیس شد که همزمان باعث تعطیل شدن موسسه بریتانیایی «بانک جدید شرق» در سراسر کشور شد.
هرچند این بانک هم دوام زیادی نداشت و با لغو امتیاز رویتر بساط آن نیز برچیده شد اما کارشناسان حوزه بانکداری از این مقطع بهعنوان دوره ورود صنعت بانکداری مدرن به ایران نام میبرند که در نهایت منجر به تاسیس بانک مرکزی ایران در تاریخ ۱۸ مرداد ۱۳۳۹ (با سرمایه ۶.۳ میلیارد ریال) شد. پس از این تحول بزرگ بود که صنعت بانکداری بهصورت رسمی در ایران پا گرفت و بهتدریج بانکهای خصوصی ایرانی، خارجی و چندملیتی نیز سر برآوردند. البته در سالهای نخست بعد از انقلاب همه این بانکها برچیده و در ۶ بانک دولتی ادغام شدند. در دهه ۷۰ بار دیگر شاهد تاسیس بانکهای خصوصی در کشور بودیم که با گذشت زمان جایگاه قابلتوجهی را در سیستم بانکی ایران به خود اختصاص دادند.
از امیرکبیر تا دکتر حسیننمازی
عباس هشی، اقتصاددان و چهره ماندگار انجمن حسابداران خبره ایران با اشاره به شخصیتهای بزرگ اقتصادی در تاریخ ایران، به صمت گفت: چهرههای شاخص زیادی مانند امیرکبیرها و قائممقام فراهانیها در تاریخ ما بودهاند که تاثیرات بسیار مثبتی در روند شکوفایی اقتصاد داشتهاند. با این همه متاسفانه ما در کشورمان فرهنگ نخبهکشی داریم.
وی در ادامه افزود: درباره امیرکبیر که به قتل رسید هم این امر صادق است. در عصر مدرن از این دست اتفاقات رخ نمیدهد و گاهی مشاهده شده که افراد شاخص و کارگشا را از صحنه مدیریتی کشور حذف میکنند.
هشی با اشاره به فعالیتهای ضدفساد امیرکبیر، عنوان کرد: در زمان امیرکبیر هم مسائلی مانند امتیازهای انحصاری تنباکو، گمرکات و… مطرح بود که باید مورد بررسی قرار میگرفت. راهی که امیرکبیر برای حل مسائل و مشکلات اساسی کشور مانند فساد در پیش گرفت، برقراری انضباط مالی و شفافیت در اقتصاد بود. او میخواست دستهای پنهان و رانت را از میان بردارد و در این راه جانش را هم از دست داد؛ بهعبارتی اجازه برقراری انضباط مالی در کشور به او داده نشد.
این استاد اقتصاد با یادآوری تلاشهای حسین نمازی برای اصلاح نظام مالیاتی کشور به صمت گفت: کسی که در نظام مالیاتی کشور نیز بهدنبال اصلاحات بود و متاسفانه از عرصه مدیریت کنارش گذاشتند، آقای دکتر حسین نمازی بود که با یک تیم متشکل از متخصصان دلسوز سعی در ایجاد اصلاحات در نظام اقتصادی کشور داشت، اما در نهایت او را از دایره مدیران کشور کنار گذاشتند. آقایان دکتر علیاکبر عربمازار، دکتر قرهباغیان، دکتر شرافت و… هم در این تیم حضور داشتند که هدفشان ایجاد شفافیت در نظام مالیاتی کشور بود اما متاسفانه موفق به اجرای برنامههای خود نشدند.
وی افزود: در سال ۱۳۴۲ هم که قرار بود بازار سهام را راهاندازی کنند این تفکر حاکم بود که برای حفظ و حراست از سرمایههای مردم باید مدیرانی برای این بخش گمارده شوند که اولا مدیریت صحیح را با رعایت اصول امانتداری، گزارشگری و اداره، در دستور کار قرار دهند، ثانیا صحت عملکرد این مدیران توسط نهادی متشکل از حسابداران مستقل و معتمد مردم دائم رصد شود.
چهره ماندگار انجمن حسابداران خبره ایران با تاکید بر اهمیت وجود نهادی مستقل در نظام حسابرسی کشور، خاطرنشان کرد: این تفکر منجر به تصویب قانون حسابرسی در سال ۱۳۴۷ شد که کانون حسابداران رسمی کشور نیز در پی آن تاسیس شد اما متاسفانه در سال ۱۳۵۸ این کانون بهدلیل ضرورتهای وقت منحل و پیرو آن حسابرسی به امری دولتی تبدیل شد، در حالی که برای انضباط مالی به وجود حسابداران مستقل و بیطرف نیاز است تا بتوانند گواهی رسمی انضباط مالی را بدهند.
هشی ادامه داد: تنها وزیری که آمد و روی فرارهای مالیاتی کمیسیونری دست گذاشت آقای دکتر نمازی بود که در کنار همکارانش سعی در جلوگیری از فرارهای مالیاتی و دلالی داشتند، اما متاسفانه کاری کردند که ایشان در مقام و مناصب دولتی ممنوعالحضور شوند. فعالیت این چهرههای شاخص هم محدود به تدریس در دانشگاه و بحثهای تئوریک شد.
این اقتصاددان با تاکید بر اهمیت سیاستهای انضباط مالی برای مبارزه با فساد اقتصادی به صمت گفت: باید توجه داشت که شفافیت و انضباط مالی پادزهر فساد هستند و ما نمیتوانیم بدون حرکت به سمت شفافسازی اقتصاد، فساد را در کشور ریشهکن کنیم. بهاعتقاد من ۳ شخصیتی که در تاریخ ایران در این راستا تلاش کردهاند اما هر ۳ بهنوعی کنار گذاشته شدند امیرکبیر، قائممقام فراهانی و دکتر حسین نمازی هستند. رهبری هم بارها در ۳۵ سال اخیر بر رعایت انضباط مالی در بخشهای مختلف اقتصاد کشور تاکید کردهاند اما در بسیاری از موارد موضوع اجرایی نشده و مجلس هم گاهی برخی تذکرات را جدی نگرفته است.
وی در پایان با اشاره به تلاشهای صورت گرفته برای مبارزه با فساد، بیان کرد: البته نخستین رئیسجمهوری که در این راستا حرکت کرد، دکتر روحانی بود. وی تا سال ۹۴ گزارشگری مالی بانکها را پیگیری کرد که البته به موفقیت چشمگیری در این زمینه دست نیافتیم. حتی اخیرا رئیسجمهوری اعلام کرد راه برونرفت از این وضعیت فقط اجرای سیاستهای شفافیت و انضباط مالی است.
این گفته رئیسجمهوری شاید بهمعنای موفق نبودن دولت در اجرای این سیاستهاست. با این همه تنها شخصی که برای اجرای این سیاستها دلسوز و پیگیر بودهاند شخص رهبر معظم انقلاب بودهاند که بارها بر این مسئله تاکید داشته و در ادامه احکام بنیانگذار انقلاب دهها حکم برای مبارزه با فساد صادر کردهاند. در سال ۸۶ هم برای رفع فساد ناشی از اقتصاد دولتی سیاستهای اصل ۴۴ را ابلاغ کردند. در سال ۹۲ نیز زمانی که اقتصاد مقاومتی طرح شد از ۲۶ بند این سیاست ۱۴ بند مربوط به مسئله فساد اقتصادی بود که برخی از این موارد هنوز هم به اجرا درنیامده است.
یوسف کاووسی، مدیرکل اسبق بازرسی و حسابرسی داخلی بانک مرکزی با اشاره به ضعفهای اساسی سیستم بانکداری ایران به صمت گفت: بهدلیل اینکه بانکداری در ایران فاصله زیادی با نظام بانکداری بینالمللی دارد و بهعلت رعایت نکردن اصول پذیرفتهشدهای مانند FATF از قافله عقب ماندهایم؛ به همین دلیل نمیتوانیم بهطور مشخص افراد را بهعنوان چهرههای شاخص این حوزه معرفی کنیم.
وی در ادامه افزود: باید توجه داشت مدیران و اعضای هیات مدیرههای بانکها در کشور ما بانکدار نیستند، در واقع این افراد در مناصب سیاسی هستند؛ بنابراین نمیتوان به آنها صفت بانکدار را نسبت داد، به همین دلیل معتقدم در نظام بانکداری ایران مدیران بیش از اینکه بانکدار باشند بنگاهدار هستند.
مدیرکل اسبق بازرسی و حسابرسی داخلی بانک مرکزی با یاد کردن از دو رئیس سابق بانک مرکزی، عنوان کرد: در این دوره اگر بخواهیم به چهرهای اشاره کنیم باید یادی از مرحوم دکتر نوربخش کرد، چراکه ایشان در دوران مدیریتشان عملکرد بسیار خوبی را به نمایش گذاشتند. البته در مقطعی هم که آقای دکتر طهماسب مظاهری مسئولیت بانک مرکزی را برعهده داشتند اتفاقات خوبی در این نهاد افتاد و میتوان از ایشان هم بهعنوان یکی از چهرههای شاخص این حوزه نام برد.
کاووسی با اشاره به خدمات پرویز عقیلی کرمانی (بانکدار معروف و قدیمی ایرانی) وی را یکی از چهرههای برتر این حوزه برشمرد و به صمت گفت: درباره تاسیس بانکهای خصوصی باید به دکتر عقیلیکرمانی اشاره کرد، چراکه ایشان از قبل از انقلاب در امر بانکداری خصوصی پیشقدم بودهاند.