زندگی و کسبوکار ایرانیان و مناسبات آنها با قدرت حاکم و نیز خلقوخوی آنها بدون چونوچرا با تحولات نرخ دلار در بازار آزاد گره خورده است و میتوان با قاطعیت گفت نه تنها در اسارت نرخ دلار به ریال قرار دارند بلکه سیاست هم اسیر دست این پول قدرتمند جهانی است.
کاهش درآمد ایران از محل صادرات نفت خام راه نفس را بر عرضه دلار در بازار به میزانی که تقاضا برای آن وجود دارد بسته است. دولتهای ایران و نیز قدرت سیاسی در این مرز و بوم هرازچندگاه کوشش میکنند اقتصاد را از این وضعیت نجات دهند اما در سالهای تازهسپریشده هرگز کامیاب نبودهاند.
دولت سیزدهم که بارها و بارها توپ وضعیت معیشتی ایرانیان را به زمین دولت روحانی شوت کرده بود حالا به زمین سفت دلار رسیده و جهشهای شگفتانگیز قیمت دلار، دولت را ناگزیر کرده است سکاندار تازهای برای بانک مرکزی بیاورد تا شاید وی بتواند کشتی اقتصاد ایران را از موجهای بزرگ دلار عبور دهد.
واقعیت این است که سخنان رئیس جدید بانک مرکزی هنوز نشان نمیدهد او کامیاب خواهد شد یا نه اما اقتصاددانان و فعالان اقتصادی و شهروندان، نیک میدانند از دست یک نفر کاری برنمیآید.
یک حقیقت تلخ
این یک حقیقت تلخ است که مصارف ارزی ایران که نشتیهای قابل اعتنایی هم دارد و مسائل امنیت ملی اجازه نمیدهد جزئیات مصارف ارزهای به دست آمده آشکار شود. حالا اگر نظام سیاسی بخواهد تعادل در بازار ارز برقرار باشد راهی جز این ندارد که دلار بیشتری به بازار عرضه شود.
این نیز در گرو صادرات بیشتر نفت و آزادی نرخ ارز است تا صادرکنندگان ارز خود را به قیمت منصفانه در بازار بفروشند. این نوشته تصریح دارد راهی جز افزایش عرضه ارز از مسیرهای گوناگون وجود ندارد تا اقتصاد از چنگ ارز معتبر جهان بیرون آید.
اگر قیمت دلار تثبیت دستوری شود باید از بازار سهام چشمپوشی کرد. اگر قیمت دلار ناگهان افزایش یابد بازار پول یعنی سپردهگذاری در بانکها روندی کاهنده را تجربه خواهد کرد. بازی و دستور دادن به قیمت دلار در همه ۴۳ سال سپریشده به جایی نرسیده و از این پس هم به جایی نمیرسد.
نظام سیاسی باید بداند این وضعیت به بدتر شدن وضعیت معیشتی شهروندان و عدم تعادل در همه بازارها منجر میشود. راه را برای افزایش صادرات نفت باز کنیم و یادمان باشد کشور عراق در سال سپری شده ۱۱۵ میلیارد دلار نفت خام فروخته است.