در همه جای دنیا مشتریان اصلی بانکها، مردم عادی و طبقات متوسط جامعه هستند؛ کارگران و کارمندان دولت، بازنشستگان و کسبه جزء یا کسانی که یک خانه و آپارتمان و زمین کوچک یا ارثیه خود را به پول نقد تبدیل کرده و بهعنوان سپرده در سیستمهای بانکی میگذارند تا با سود آن چرخ زندگیشان را بچرخانند.
گروه دوم، سرمایهداران بزرگ هستند که میدانند سپرده در بانک، به نفعشان نیست. آنها معمولا در ملک یا در واسطهگری یا تولید و بسازوبفروشی و دلالی مشغول و همیشه آماده گرفتن وامهای سنگین از بانکها هستند یا خودشان بانک دارند.
۳- حالا تصور کنید بانکهای دولتی و بانکهای بهاصطلاح خصوصی در سال ۱۳۹۸ همگی زیانده بوده و صورتهای مالی واقعی آنها ضررهای هنگفتی را نشان میداد که دلایل آن در چند حوزه مشخص بود:
یکی آنکه هزاران میلیارد ریال به همان سرمایهداران پرداخت شده بود و تحت عنوان غیرقابلوصول یا مشکوکالوصول، امکان وصول نداشت.
دوم، حجم سود پرداختی به سپردهگذاران کوچک و متوسط، عدد سنگینی در هر ماه بود.
سوم، بیشتر بانکها در حوزه خرید و فروش ساختمان دخالت کرده بودند و بخش عمدهای از سرمایه بانکها، ساختمانهای خریداری شده یا تملیکی یا شعب محسوب میشد.
چهارم، هر بانکی مقداری ذخیره ارزی در اختیار داشت که میتوانست تبدیل به ریال کند.
۴- نتیجه نشست و برخاستهای دولتیون با رفقای اتاقها که مجموعهای از سرمایهداران بیدرد هستند، استفاده از رانتهای بیشتر و ارز ۴۲۰۰ تومانی جهانگیری و تسهیلات بانکی و تسویهحساب از طریق ایجاد تورم و دخالت در سیستم ارزی کشور با ظاهر صادرات-واردات بود.
۵- بانک مرکزی بهدلیل نداشتن استقلال و فسادی که منجر به دستگیری عدهای هم شد، چارهای جز هماهنگی برای پوشش بانکهای ورشکسته و چپاول سرمایهداران اتاقها که با حضور افراد شناخته شده در اقتصاد رخنه کردهاند، نداشت.
۶- باتوجه به شرایط، نقشه ارز ۴۲۰۰ تومانی ازطرف سرمایهداران کشیده شد که حالا همه میگویند ما مخالف بودیم اما عملیاتی شد.
۷- با ایجاد بازار مصنوعی، نرخ دلار به حدود ۳۰ هزار تومان رسید و قیمت ساختمان هم که بزرگترین سرمایه بانکها، دولت و همان سرمایهداران بهشمار میرود، چند برابر رشد کرده است.
۸- با رشد ارز و ساختمان، نخستین اتفاق، بیارزش شدن سپردههای نقدی مردم بود.
۹- دلار و یورو و ارزهای خارجی موجود بانکها، چندین برابر ارزش واقعی خود شد؛ بنابراین بانکها با تبدیل ارزهای خود، صاحب میلیاردها ریال شده و از ورشکستگی نجات یافتند.
۱۰- بانکها بدهی خود را به بانک مرکزی پرداختند و بانک مرکزی هم توانست به دولت در پرداختهایش کمک کند.
۱۱- در برابر ثروت بادآوردهای که به بانکها تزریق شد، پرداخت سود سپرده مردم دیگر اهمیتی نداشت، اما بازهم به نفع بانکها و ظاهرا برای جلوگیری از تورم و افزایش نقدینگی، سود بانکها را هم با هماهنگی پایین آوردند.
۱۲- قیمت ساختمانها افزایش یافت و بانکها که همگی صاحب بیشترین حجم ساختمان در کشور و دارای چند هزار شعبهتجاری و چند هزار ساختمان اداری و چند هزار ساختمان تصرفی هستند، توانستند در مجامع خود با اتکا به سرمایههای بهروزشده، سود نشان دهند.
۱۳- با نشان دادن این سود، میلیاردها تومان بهعنوان پاداش به حساب اعضای هیاتمدیرهها که همگی خودی هستند، واریز شد.
۱۴- باتوجه به این شرایط، سرمایهداران اتاقها هم که میلیاردها تومان از سیستم بانکی تسهیلات گرفته بودند، با تغییر قیمت ارز و ساختمان، بدهیهای خود را بهظاهر صاف کرده و آماده دریافت تسهیلات جدید هستند.
۱۵- در این میان، براساس گفتههای مسئولانی از قوه قضاییه و قوه مقننه چند میلیارد دلار ۴۲۰۰ تومانی هم آب رفته و برگشت داده نشده است.
۱۶- در این اوضاع، مسئولیت تصمیم ارز ۴۲۰۰ تومانی جهانگیری را، رئیسجمهوری و جناب رئیس بانک مرکزی وقت هم برعهده نمیگیرند.
۱۷- آنچه که در این میان نابود شد، طبقه متوسط جامعه و سپردهگذاران خردی است که اندوخته سالهای عمر یا پول فروش خانه و آپارتمان خود را از ۱۰ هزار تومان تا ۱۰ میلیارد تومان به امید بانک مرکزی و دولت تدبیر و امید در این بانکها گذاشته بودند.
۱۸-سرمایهداران، دلالان و مشاوران اقتصادی، نقشه بعدی را در بورس برای باقیمانده سرمایه مردم کشیدهاند. همه میدانند که با توقف تولید، بورس فقط روی کاغذ میتواند موفق جلوه کند.
۱۹- سیاستگذاران امریکایی از ترامپ تا جو بایدن، از چین تا روسیه و اروپای متحد، هیچ کدام دل برای ملت ما نسوزانده و نمیسوزانند. تاریخ بهزودی نشان خواهد داد که فرق چندانی بین دموکرات و جمهوریخواه نیست.
۲۰- کشورهای جهان یاد گرفتهاند که فقط به منافع ملی خود بیندیشند و هر موضوعی را در ترازوی سود و زیان خود مورد بررسی قرار دهند.
۲۱- تغییر چند نفر ازسوی قوه اجرایی و بازداشت چند سلطان و سخنرانی چند نفر در قوه مقننه، هرچند گام موثری است، اما نقش مسکن را در بهبودی شرایط بازی میکند. این بیمار نیاز به جراحی کامل و عوض شدن پیچ و مهرهها و دل و روده و جسم و جان و اخلاق و روح و روان دارد.
۲۲- در این اوضاع و احوال داخلی و جهانی، راهحل چیست؟
اول، مردم باید مدتی ارز نخرند.
دوم، ارتباط بینالمللی را بهبود ببخشیم.
سوم، یک جراحی بزرگ در جسم و جان اقتصاد کشور انجام دهیم.
چهارم، دستور اصلاح قوانین بانکی و صادرات و واردات را از بالا تا پایین صادر کنیم.
پنجم، دخالت شخص بزرگی لازم است که بتواند سیاستهای اقتصادی را تغییر دهد و هر سدی را برداشته و آب رفته را به جوی بازگرداند.
*ناصر بزرگمهر